رسانه

یک نفر باید یک بازی در مورد: ظرفشویی بسازد

 

نه برای لاف زدن، اما من احتمالا یکی از سه بهترین لباسشویی در جهان هستم. اولین کار مناسب در یک کرپری فانتزی در اوایل نوجوانی من. فقط من و یک WinterHalter 2000 آشپزخانه را در حال کار نگه می داریم. شیفت های مضحک کار می کردم و بعد خیس به خانه می رفتم، انگار از چیزی جان سالم به در برده بودم. واقعاً این آشپزخانه بود که از چیزی جان سالم به در برده بود - از من جان سالم به در برده بود. یکی از سه بهترین لباسشویی در جهان.

زندگی KP پلنگورها جورج اورول و سیستم های دفع زباله پتانسیل زیادی در اینجا وجود دارد. برای یک چیز، یک استراتژی غنی از شستشوی ظروف وجود دارد. بارگیری دستگاه - این یک تجارت دشوار است! مخصوصاً زمانی که با مقادیری از مواد صنعتی برای تمیز کردن سروکار دارید، مخصوصاً زمانی که با چیزهایی سروکار دارید که در حین پخت و پز به سختی سوخته اند. پنیر وقتی می سوزد، می تواند چیزی کاملاً متفاوت با پنیر دوستانه ای که در یخچال شما آویزان است، شود. من یک بریدگی در کنار کف دستم دارم که واقعاً زشت به نظر می رسد. واقعاً زشت است! چاقو؟ مردم خواهند پرسید. شیشه شکسته؟ نه آقا. آن برش از یک تکه پنیر است که تا زمانی که شکننده و تیز شده بود، منفجر شده بود. کمی غمگین شدم تا به آن فکر کنم. برای فکر کردن به آن روز!

اما استراتژی و خطر تنها بخشی از چیزی است که ظرفشویی را جذاب می کند. درست است که ماشین‌های ظرفشویی، مانند سامورایی یا هر چیز دیگری، دوست دارند با یک رمز زندگی کنند. ما خودنما نیستیم. ما قطعا دستمزد بالایی نداریم. اما ماشین ظرفشویی خوب و ماشین ظرفشویی بد وجود دارد و ماشین های ظرفشویی خوب از این نظر که می توانند با درخشندگی یک لیوان شراب انجام دهند تا حدی لذت می برند. ماشین‌های ظرف‌شویی خوب می‌دانند که کدام قسمت‌های قوری لکه‌های تاننی را جمع‌آوری می‌کند که بیشتر افراد از آن غافل می‌شوند - دهانه و زیر دهانه که اغلب برجستگی‌های زینتی وجود دارد. (همچنین یک نقطه خنده دار کوچک در بالای دسته.) ماشین های ظرفشویی خوب می دانند که رستوران های بد را نه با آنچه در بشقاب است بلکه از آنچه که زیر آن پوسته شده است می توان تشخیص داد.

517cJC1ys7L._AC_SL1024_

به طور جدی، هر چند. بگذارید در مورد قابلمه و تابه صحبت کنیم. هر چه بیشتر به حرفه ظرفشویی خود فکر می کنم بیشتر به قابلمه و تابه فکر می کنم. بشقاب ها و نعلبکی ها فقط بشقاب و نعلبکی هستند. آنها را تمیز کنید، آنها را رها نکنید، آنها را در جایی قرار دهید که یک آشپز به آنها برسد. آنها جانوران پیچیده ای نیستند. کارد و چنگال همینطور. همینطور – هنگامی که در منطقه هستید – ظروف شیشه ای. یک حوله برای خشک کردن آن، دیگری برای صاف کردن آن. ما برای این چیزها نیازی به دریافت MIT با تلفن نداریم.

اما قابلمه و تابه. قابلمه و تابه زندگی درونی دارند. آنها سوپراستارهای آشپزخانه هستند، اما آنها نیز بچه های لوس هستند - بهترین آنها نیاز به والدین دارند.

چدن بردارید همین روز قبل، کریس تاپسل پیشنهاد کرد که داشتن یک ماهیتابه چدنی، شما را بخشی از یک فرقه می کند. مجرم به عنوان اتهام. چدن ها نیاز به تربیت زیادی دارند. باید آنها را مزه دار کنید، آتش بزنید و از ماشین ظرفشویی دور نگه دارید تا مبادا پوششی که در طول زمان ایجاد می شود و به یک سطح نچسب ترسناک تبدیل می شود، خراب کنید. پتینه ها! ماهی تابه های چدنی وجود دارد که بیش از صد سال است که در خانواده ها وجود داشته است، هر غذای پخته شده بخشی از یک اصل و نسب را تشکیل می دهد، نوعی شیمی از تاریخ است که به نوعی من را به یاد مقداری معادل آشپزی آن DNA میتوکندری شبح وار می اندازد. چیز. به نوعی این نوع چیزها منزجر کننده نیست. این جایی است که ما از آن آمده ایم!

با این حال، ماهیتابه ها فقط نکته این هستند. من روز قبل یک وک خریدم. اولی من شرم دارم بگویم. و من از این که یک ووک چقدر به والدین نیاز دارد خوشحالم. همه چیز را از فروشگاه براق و تمیز می گیرید و بعد؟ سپس باید یک نوع کفش بسیار خاص به آن بدهید. باید آن را سیم کشی کنید تا از پوشش ضد زنگ جدا شود. سپس باید آن را بسوزانید تا به رنگ یکی از آن گودال های بنزینی که در خیابان نزدیک تعمیرگاه ها می بینید تغییر کند. سپس باید آن را روغن بزنید و دوباره آن را بسوزانید. سپس آماده است. حتی از نحوه تمیز کردن آن نپرسید. (در واقع، من نکات چاشنی را خوانده ام که بسیار فراتر از آن چیزی است که توضیح دادم. برخی از آنها بسیار افراطی هستند.)

بهترین قابلمه ها و تابه ها داستان دارند. نامادری من یک قابلمه دارد که من خیلی دوست دارم آن را بدزدم. مربع است، که به اندازه کافی عجیب است، و بسیار سنگین است. یک درپوش دارد که می توانید با آن کسی را بکشید. به هر حال اتفاقی که افتاد این بود: در جنگ یک بمب افکن نزدیک یک روستا سقوط کرد و مردم روستا دویدند و بمب افکن را ضایعات کردند و مقداری از آهن قراضه تبدیل به دیگ نامادری من شد. اگر این جزئیاتی نیست که یک بازی ویدیویی را غنی می کند، نمی دانم چیست. نمی دانم چه بلایی سر خلبان و خدمه آمده است.

مقاله اصلی

گسترش عشق
بیشتر نشان بده، اطلاعات بیشتر

مقالات مرتبط

پاسخ دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *

بازگشت به دکمه بالا