"من فکر می کنم وقتی به موسیقی خاصی گوش می دهیم، احساس می کنیم که در بازی یا فیلم زندگی خود هستیم. به یک معنا به آن جان می بخشد، و گاهی اوقات نمی توانم به موسیقی گوش دهم، زیرا همه چیز بسیار واقعی است. من فقط به سکوت نیاز دارم زیرا نمی توانم تحمل کنم که احساسات اینجا بودن را احساس کنم. اندوه، همدلی و عشق از دیدگاه قهرمان جوانی که باید با از دست دادن خواهر و برادرش کنار بیاید.
موسیقی دو خواهر و برادر آنگوس و جولیا استون تقریباً مترادف با Life is Strange است، با «رویای سانتا مونیکا» که صحنه ای کلیدی در بازی اصلی را همراهی می کند، جایی که کلویی پرایس در اتاقش سیگار می کشد، در گذشته، حال و آینده نشخوار می کند. همانطور که زندگی از او می گذرد این یک لحظه تلخ و شیرین است و یکی از بسیاری از موارد موجود در بازی ماجراجویی دوست داشتنی که در آن موسیقی جزء جدایی ناپذیر تجربه است. برای Stone، این فقط یک درخواست دیگر برای استفاده از مواد آنها در یک پروژه دور بود، و تأثیر نهایی آن در سال های آینده بیش از کمی غیرمنتظره بود.
مرتبط: ای کاش مارول میدنایت سانز به من اجازه می داد که ابرقهرمانان را بسازم
استون میگوید: «وقتی این درخواستها مطرح میشوند، ایمیل را میخوانم، لحظه را تماشا میکنم، و اگر همه آنها مناسب به نظر میرسند، [استفاده از آن] خوب است». «زندگی ادامه دارد، اما بعد از یک سال پس از انتشار بازی، افرادی به سراغ ما آمدند که از طریق Life is Strange متوجه موسیقی ما شده بودند. جالب بود، چون یادم میآید که میگفتم: «فکر میکنم چند سال پیش به یک بازی بله گفتم؟» و اکنون همه این افراد اینجا هستند، و آنها همیشه واقعاً شیرین و مهربان هستند و این باعث شد من در مورد بازی کنجکاوتر شوم."
در حالی که Life is Strange: True Colors هنرمندان دیگری مانند Novo Amor را به نمایش میگذارد - و صدای خوانندگی الکس قهرمان داستان توسط هنرمند معاصر mxmtoon ضبط شده است - خواهر و برادرهای Stone وظیفه داشتند یک موسیقی متن اصلی را برای همراهی با روایت، با آهنگهایی که برای لحظات مهم ساخته شدهاند، بسازند. شخصیت ها و مکان های بازی که در هفته های آینده کشف خواهیم کرد. استون توضیح می دهد: "فکر می کنم بلافاصله به عنوان یک ایده جذاب بود." ما به تازگی تور با رکورد قبلی خود را تمام کرده بودیم و برای مدتی برنامه ای برای همکاری نداشتیم زیرا هر دو پروژه های انفرادی داشتیم که می خواستیم روی آنها کار کنیم. اما این یک راه خوب برای انجام کاری است که واقعاً دوست داریم، یعنی حضور در استودیو با هم.»
استون دانش زیادی در مورد صنعت بازی ندارد، و خود را به عنوان یک "نظارتنده" رسانه توصیف می کند در مقایسه با کسی که کنترلر را برمی دارد و به چیزها می پرد. با این حال، این دیدگاه برای آهنگسازی قطعاتی که قادر به ایجاد حس فاصله از جنبههای مکانیکی چیزها هستند، بسیار ارزشمند بود که ممکن است همه نوازندگان داخلی در استودیوهای بزرگتر از عهده آن بر نمیآیند.
استون میگوید: «همانطور که سؤالات بیشتری در مورد بازی میپرسیدیم، بهعنوان یک ایده خوب، [با ما] طنینانداز میشد». من دوست داشتم که او با مدیریت احساساتش مبارزه میکرد و قدرت فوقالعادهاش همدلی بود. من فکر میکردم که این یک پیشفرض جالب برای یک بازی بود، و فهمیدن اینکه چه اتفاقی برای برادرش افتاد و سپس او را از دست داد، از بسیاری جهات تجربهای قابل ربط بود. مضامین بازی مانند غم و اندوه و احساس تعلق، فکر می کنم من و آنگوس احساس کردیم که آنها برای ترانه سرایی ما مناسب هستند. ما در مورد تعلق، خانواده، خانه و عشق زیاد می نویسیم، بنابراین طبیعی بود که بگوییم بله و بپریم، و این سه سال پیش بود.»
داشتن مجوز تک آهنگ برای لحظه ای در بازی اول یک چیز است، اما ساختن کل موسیقی متن یک تلاش کاملا متفاوت است. استون این فرآیند را ترکیبی از قلمرو آشنا و چالشهای ناشناخته توصیف میکند، با مضامینی که دو نفر به آسانتر کردن لغزش در چیزها عادت داشتند. استون میگوید: «برخی از بخشهای [فرایند ضبط] بسیار مشابه بودند. روشی که ما آهنگ می نویسیم تغییر چندانی نکرده است. حدس میزنم تفاوت این بود که ما از یک صحنه یا تصویر بصری که به ما ارائه میشد شروع کردیم. این لحظههای ذن، مثل لحظهای که الکس در انتهای اسکله نشسته و در حال فکر کردن به انتخابهایش است، میدانید، این لحظه تأمل. ما میخواستیم که آهنگ اینگونه باشد، و این متفاوت بود، زیرا معمولاً شما با قسمت گیتار یا ایدهای که یکی از ما برای یک آهنگ داریم شروع میکنید.»
این خلاقیت ساده در نوع خود چیز شگفت انگیزی است، استون می گوید که اگر این لحظات خاص نبود، برخی از این آهنگ ها هرگز وجود نداشتند. استون به من می گوید: «اگر این لحظات را ندیده بودیم، یک رکورد کاملاً متفاوت بود و من واقعاً خیلی از این آهنگ ها را دوست دارم. آهنگهای دیگری از قبل در ذهن ما وجود داشت، مانند آهنگهایی که مینوشتیم و هرگز به جایی نرسیدند. ما می خواهیم بگوییم، "هی، این لحظه ای که الکس فقط روی پشت بام نشسته است و سعی می کند بفهمد چه اتفاقی دارد می افتد، چرا اشک را روی آن قرار ندهیم زیرا واقعاً احساس خوبی به نظر می رسد، و ما برخی از آنها را تغییر خواهیم داد. متن آهنگ؟' من و آنگوس همیشه مینویسیم، بنابراین آهنگهای زیادی فهرستبندی شده بودیم که میتوانستیم مرور کنیم و ببینیم آیا با داستان مطابقت دارند یا خیر.»
موسیقی Life is Strange همیشه کمی غمگین بوده است. مالیخولیا و بدبختی مضامین روز هستند، اما اغلب با آهنگهای شادیبخشی که لایهای از امید را در ادامه میپیوندند، آمیخته میشوند. بدون این موسیقی که به طرز ماهرانه ای تنظیم شده بود، هیچ یک از بازی ها شبیه به هم نبودند، بنابراین کنجکاو بودم که از استون بپرسم که چه چیزی او را به چنین ایده هایی در ترانه سرایی اش می آورد. استون میگوید: «حدس میزنم این یک ویژگی شخصیتی است، فکر میکنم همیشه به سمت کمی مالیخولیا کشیده شدهام. من فکر میکنم به عنوان یک انسان اصلاً همدلی داشته باشیم – فکر میکنم همه نسخههای متفاوتی از آن دارند و راههای متفاوتی برای نشان دادن آن دارند. اما فکر میکنم این بدان معناست که شما نسبت به دنیای اطرافتان و اینکه چه اتفاقی روی شما میافتد حساس هستید. این می تواند چیزی باشد که بسیار مضر یا ناکارآمد شود یا می تواند چیزی باشد که به رشد و تبدیل شدن به انسان بهتری برای دیگران و خودتان کمک کند.
«زندگی آسان نیست، اما این هم زیباست که آدمها را دوست داشته باشی، آنها را از دست بدهی، و بعد زندگیای داشته باشی که این از دست دادن فقط با تو باشد. فکر نمی کنم این چیز بدی باشد. شما هرگز مانند این چیزها نیستید، و تبدیل به یک فرد متفاوت می شوید - و این خوب است. فکر میکنم بخشی از ترانهسرایی آنگوس و من وجود دارد که آن بخش از انسان بودن را میپذیرد، و اینکه ما با کمی شکسته بودن مشکلی نداریم، این چیزی است که ما را منحصر به فرد میکند. فکر می کنم این چیزی است که در مورد الکس دوست دارم. او کمی شکسته است، اما این او را خاص می کند و او را همان چیزی که هست می کند.»
عاملیت بازیها راهی را برای ما فراهم میکند تا بتوانیم خود را بر روی تجربیات قرار دهیم تا با از دست دادن کنار بیاییم، با شخصیتها همدلی کنیم و آنچه را که ما را انسان میسازد، تشخیص دهیم، و به نظر میرسد که Life is Strange: True Colors مشتاق رسیدگی به این موضوع است. همانطور که استون در پایان گفتگوی ما می گوید: "موسیقی در بازی ها بسیار مهم و قدرتمند است. مانند زندگی، موسیقی متن این لحظات را به نمایش می گذارد و زیبایی و خامی و همه این چیزها را تقویت می کند. من فکر میکنم که برای هر نوع داستان سرایی ضروری است، و سکوت نیز جایگاهی دارد زیرا برای احاطه کردن صداها به آن نیاز دارید. موسیقی برای من اینگونه است: فکر می کنم لحظات زندگی ما را مشخص می کند.»
Life is Strange: True Colors در تاریخ 4 سپتامبر برای PS5، PS10، Xbox One، Xbox Series X/S، PC و Nintendo Switch عرضه می شود.
بعد: بازنمایی کوئیر Fable محصول پیشرو زمان خود است